۲۰ آبان ۱۳۹۲

این‌که برای معلق بودن، آدم‌هایی که می‌رن فضا رو مثال می‌زنن اصلن تشبیه خوبی نیست. آدمی که می‌ره فضا، بین زمین و هوا وله؛ این‌که معلق نیست. خیلی هم می‌دونه داره چی کار می‌کنه. یعنی اصلن طرف خواسته بره توی هوا ول بچرخه. پول داده بابت‌ش. این‌قدر پول داشته که بده زمین نباشه. این‌که به‌ش معلق بودن نمی‌گن. معلق بودن اینه که شما بیای آلارم گوشی‌ت رو روی هفت‌ونیم صبح تنظیم کنی، بعد که زنگ خورد، بکنی‌ش هشت. بعد بکنی هشت و بیست. بعد نه بتونی بری سراغ زندگی‌ت؛ نه درست حسابی بگیری بخوابی. آدم معلق به من می‌گن؛ که نه کاری می‌کنم، نه آزادم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر